معمولاً در مواجهه اولیه با برخی ایده ها و موضوعات، به شکل پیش فرض عکس العملی از خود بروز میدهیم و حتی با تداوم بحث در آن باره، سعی میکنیم آن پیش فرض یا داوری اولیه را توجیه نمائیم. عکسالعمل اولیه برخی افراد در برابر موضوعاتی چون «خرید واکسنهای خارجی کرونا»، «برنامه همکاریهای ایران و چین» یا «حداقل دستمزد نیروی کار» آنچنان شدید و مستحکم است که گاهی
باب گفتگو نیز بسته میشود. خاستگاه اولیۀ این نوشتار، وجود چنین برداشتهایی در حوزه نظام
مالیاتی است؛ در شرایط کنونی هنگامی که بحث از اصلاح نظام مالیاتی در جمعی پیش کشیده میشود، نخستین مواجهۀ مخاطبان حاکی از احساس بی اعتمادی و عدم موافقت آنهاست. طرح مباحث مربوط به لزوم تغییر رویکرد در نظام مالیاتی کشور در گروههای کمی تخصصیتر نیز واکنشهای تقریباً مشابهی را به همراه دارد.
علیرغم اهمیت و جالب بودن تحقیق پیرامون این پیشفرضها، در این نوشتار نمیخواهیم به دلایل شکلگیری این مواجهههای سریع و بی تأملِ
ذهنی بپردازیم بلکه هدفمان رفع و کاهش سرایت این قبیل عکس العملها در قبال اصلاح نظام مالیاتی است؛ به نظر میرسد روشن نمودن جوانب موضوع و درخواست همراهی بیشتر از مخاطبان میتواند موجب رفع
موانع تثبیت شدۀ ذهنی و شناختی شود.
افرادی که در یک جامعه زندگی میکنند مکلف به پرداخت وجوهی به عنوان مالیات هستند. طبیعی است که این تکلیف می بایست متناسب با حقوقی باشد که این افراد از آن برخوردار باشند؛ یکی از کارکردهای مهم مالیات ایجاد
درآمد برای دولت یا حکومت در راستای ارائۀ کالاها و خدمات عمومی است. در مقابل نیز افراد جامعه مستحق بهره مندی از خدمات قضایی، امنیت یا دسترسی به آموزش عمومی هستند. دیگر کارکرد مهم مالیات اصلاح توزیع درآمد در جامعه است؛ حکایتی از سیاست ورزی [ناجوانمردانۀ] خواجه نظام الملک...
ادامه مطلبما را در سایت حکایتی از سیاست ورزی [ناجوانمردانۀ] خواجه نظام الملک دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : eravaq9 بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 9:15